موسسات کریپتو را مجبور به رشد کرده اند و این چیز خوبی است
افشا: دیدگاه ها و نظرات بیان شده در اینجا صرفا متعلق به نویسنده است و بیانگر دیدگاه ها و نظرات سرمقاله کریپتوفارسنیست.
این یک راه طولانی و پر پیچ و خم برای صنعت بلاک چین و جامعه کریپتو بوده است تا شهرت خود را احیا کند و در زمینی مستحکم قرار بگیرد. و هنوز راه درازی در پیش دارد.
با این حال، سال گذشته و به طور خاص حدود چهار ماه گذشته، نشان داد که چگونه پروژههای ارزشمند توانسته اند به تدریج چهره صنعت را به عنوان گروهی از نوجوانان در حوزه فناوری و مالی از بین ببرند. به نوعی، میتوانیم از آخرین بازار نزولی ویرانگر تشکر کنیم که کریپتو را در عصر یخبندان بیسابقهای قرار داد و آنچه را که بسیاری از آنها بهعنوان تجهیزات ثابت انکارناپذیر در صنعت میدانستند، از بین برد. چه کسی تا به حال حدس می زد که FTX سه سال پیش به جایی می رسد که امروز است؟
با نشانههایی که اکنون به سمت یک بازار صعودی کامل نشان میدهند، چند محرک کلیدی کاتالیزورهای واضحی برای این دوره تجدید شکوفایی بلاک چین هستند. مهمترین آنها موسساتی هستند، به ویژه آنهایی که از حوزه مالی سنتی وارد عرصه بلاک چین می شوند.
البته، مسابقه ای که در اینجا شعله آتش را برانگیخت، لوح تاییدیه بیت کوین ETF توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده در بالای سال است. این حرکت باعث برانگیختن علاقه بیشتر نهادی و حرکت های ملموس از سوی غول های مالی سنتی برای ارائه خدمات ارز دیجیتال و وسایل سرمایه گذاری به مشتریان خود شده است.
بهعنوان فردی که سالها در حوزه ارزهای دیجیتال درگیر بوده و درباره این صنعت نوشته است، دیدن نامهای خیمه شب بازی در امور مالی سنتی که در نهایت جنبههای خاصی از فناوری بلاک چین را در بر میگیرند، دلگرمکننده است. این امر به ویژه پس از سالها سرزنش رهبران سازمانی رمزارزها بهعنوان یک کل یا چرخش صنعت بدون انجام هیچ حرکت معنیداری، بیشتر به چشم میخورد. اما چه چیزی باعث این تغییر در رویدادها در حال حاضر شده است؟
تکامل کریپتو در طی سالها مسیری بسیار غیرخطی را برای بلوغ دنبال میکند. این مسیر با ظهور فناوریها، پروژهها و موارد استفاده جدید ادامه مییابد و قابلیتهای صنعت را به جلو میبرد.
همانطور که گفته شد، از زمانی که آخرین بازار نزولی با قدرت کامل وارد شد، تلاشهای هماهنگی توسط پروژههای داخل صنعت برای پاکسازی عملکردشان صورت گرفته است. بله، هر بازار نزولی در گذشته پروژههای کلاهبرداری را کنار گذاشته و فضا را برای شرکتهای قانونی ایجاد کرده است تا جای پای خود را پیدا کنند. اما این بار، تغییر تصویر فراتر از یک تغییر نام تجاری سطحی است که رویههای تجاری ناپایدار را میپوشاند.
بخشی از این را می توان به چیزی کاملاً خارج از کنترل صنعت کریپتو نسبت داد: وضوح نظارتی. حتی یک سال پیش، مقررات و قوانین مربوط به کریپتو در سرتاسر جهان نسبت به امروز کمتر اجرا شد و قوانین بیشتری در دست اجرا هستند. با این حال، به دلیل این واقعیت نظارتی تازه تاسیس، پروژه های بلاک چین دستورالعمل های تعریف شده تری دارند تا اطمینان حاصل شود که توسعه آنها به طور غیرقانونی اتفاق نمی افتد.
به همین ترتیب، وضوح نظارتی در را برای موسسات سنتی باز می کند تا وارد عرصه شوند، زیرا بدانند که صنعت منحرف را پذیرفته نیستند. کریپتو هنوز رابطهای مشاجرهآمیز با تنظیمکنندهها دارد، اما رهبران صنعت بسیار مایلند که انطباق را سرلوحه عملیات خود قرار دهند – تقلید از نحوه کار بانکها و سایر مؤسسات مالی بزرگ.
و نهادها به وضوح دوست دارند به این تلاش ها با همکاری و سرمایه پاداش دهند.
اکنون، شما پروژههای بلاکچینی دارید که به طور مستقیم بر روی استفاده تجاری و سازمانی متمرکز شدهاند که محبوبیت آنها افزایش مییابد. به عنوان مثال، شما Ripple را به عنوان یک شبکه و پروتکل طولانی مدت به طور خاص برای استفاده سازمانی هدایت می کنید. اما اکنون، استارتآپهایی مانند Coreum با ایجاد پلی به شبکه خود از XRP Ledger، این همکاری در سطح سازمانی را یک قدم جلوتر میبرند – اساساً کسبوکارهایی را که از پروتکل ریپل برای افزایش نقدینگی استفاده میکنند و داراییهای دیجیتالی خود را به روشهای جدیدی به کار میبرند، قادر میسازد. با استفاده از پیامرسانی ISO 20022، Coreum نشان میدهد که چگونه شبکههای بلاک چین میتوانند با اجرای استانداردهای بینالمللی ارتباطات مالی، مشارکت سازمانی را جلب کنند.
در حالی که ریپل از ابتدای تاسیس خود بر روی موسسات متمرکز بوده است، شرکای آن خدماتی را برای موسساتی که به دنبال راهی برای ورود به بلاک چین هستند ارائه می دهند. در حالی که این علاقه وجود دارد، با یک سوال قدیمی همراه است که چگونه موسسات به پذیرش بلاک چین برخورد می کنند.
مانند هر فناوری جدیدی که یک مؤسسه به دنبال آن است، باید بررسی کند که آیا این امر از طریق توسعه یک محصول اختصاصی داخلی یا مشارکت با شرکتهای مستقر در این فضا برای مشارکت و راهنمایی آنها در طول مسیر ظاهر میشود. کریپتو نیز در اینجا از این قاعده مستثنی نیست و اکنون که مؤسسات بلاک چین را جدی می گیرند، این سؤال داغ تر شده است.
در واقع، این که آیا مؤسسات به صورت داخلی یا مشارکتی در هنگام پذیرش بلاک چین به کار میروند، به بودجه و امکانسنجی فنی بر اساس آنچه میخواهند دست یابند، خلاصه میشود. اگر چیزی به اندازه ارائه یک ETF نقطه ای ابتدایی است، احتمالاً می توانند آن را در داخل انجام دهند. پیشنهادهای دیگر ممکن است چندان ساده نباشند.
برای مثال، توکنسازی داراییهای دنیای واقعی به محرک اصلی فعالیتهای سازمانی در پذیرش فناوری بلاک چین تبدیل شده است، و اینجاست که برای اطمینان از اجرای روان و ایمن همه چیز به زیرساخت قویتری نیاز است. در حالی که موسسات ممکن است تصمیم بگیرند این سفر را به تنهایی انجام دهند، شرکت هایی مانند GK8 به طور مداوم با مؤسسات پیشرو با ارائه پلتفرمی که آنها را در هر مرحله از مسیر توکن سازی دارایی های دیجیتال راهنمایی می کند، همکاری می کنند. به همین ترتیب، یک پلتفرم بومی بلاک چین مانند GK8 با استفاده از ذخیرهسازی آفلاین و صدور توکن، امنیت داراییهای دیجیتال و امنیت داراییهای دیجیتال خود را ثابت میکند – که به طور مؤثر داراییهای یک موسسه را برای هکرها غیرقابل دسترس میکند.
بنابراین، مگر اینکه مؤسسهای مایل باشد در اینجا راهحلی را توسعه دهد که بتواند با شرکتهای موجود که همین کار را انجام میدهند اندازهگیری کند، ممکن است در درازمدت مشارکت مقرونبهصرفه و مطمئنتر باشد. به هر حال، صنعت کریپتو یک یا دو چیز در مورد میزان آسیبی که یک هک می تواند وارد کند می داند. بنابراین، می تواند موسسات را برای جلوگیری از سرنوشت مشابه راهنمایی کند.
باز هم، همه این گامها در همکاری سازمانی بلاک چین از پروژههایی ناشی میشود که به طور جدی از کانون توجه برای جمعبندی مجدد و توسعه مجدد فناوری برای خدمت به مناطق حیاتی صرف میکنند. تلاشها برای دستیابی به پذیرش سازمانی بیتوجه نبوده و به نوبه خود، پتانسیل کریپتو را بهعنوان یک صنعت بالغ و بادوام تقویت کرده است – حتی در بخشهایی که زمانی سطحیتر تلقی میشدند.
یکی از مثالهایی که به ذهن خطور میکند NFTها هستند که حتی زمانی که ابزاری محبوب در فضای بلاکچین و وب 3 بودند، واقعاً درک عمومی را از بین بردهاند. مطمئناً، اکنون شرکتهای بزرگی مانند EA Sports و Nike دارید که از NFT در برنامههای بازی و وفاداری استفاده میکنند، اما همچنین NFTهایی دارید که از طریق شرکتهایی که تجسمکننده فناوریهای جدید هستند، ظاهر میشوند.
به عنوان مثال، استارتآپی مانند ChainGPT فناوری هوش مصنوعی مولد را برای کاربران پیادهسازی میکند تا خودشان NFT ایجاد کنند و فناوری را در دسترستر کنند و در این فرآیند با Polygon Labs همکاری کنند. همچنین قابلیتهای هوش مصنوعی خود را گسترش داد تا با بایننس برای سرویس خبری خود شریک شود و از هوش مصنوعی برای مبارزه با اخبار جعلی و همهگیری ربات در جوامع کریپتو استفاده کند. در حالی که دقیقاً مشابه سیتی یا HSBC توکن کردن طلا نیست، اما نشان میدهد که چگونه پروژهها میتوانند خود را با تمایل بیشتر به تکامل مشروعیت بخشند.
در حالی که ممکن است کریپتو و بلاک چین مانند گذشته احساس آزاد بودن نداشته باشند، اما به خشم علاقه مندان اولیه و خالصان سرسخت آن، جذابیت آنها برای موسسات به این صنعت ثبات و مشروعیت بسیار مورد نیاز داده است. پروژه های بلاک چین با هوشمندسازی و تطبیق فناوری خود برای عملکرد در مناطقی که مردم واقعاً به آن نیاز دارند، فرصت نادری دارند تا خود را به عنوان ستون های زیرساختی برای یک واقعیت مالی و فناوری جدید تثبیت کنند.
حتی اگر این صنعت کمتر از قبل پر زرق و برق و پر زرق و برق باشد، ارزش آن را دارد که برای پایداری و رشد بلندمدت معاوضه شود تا در نهایت به پذیرش عمومی گسترده برسد. تا زمانی که اصول اصلی آن هنوز دست نخورده است، بلاک چین این پتانسیل را به موسسات سنتی می دهد تا محصولات و خدمات مالی را از طریق یک لنز جدید تحقق بخشند – و حتی قابلیت استفاده خود را فراتر از حوزه مالی گسترش دهند.
اکنون، این به پروژه ها و نهادها بستگی دارد که حرکت مثبت را حفظ کنند.