SocialFi پادزهر مشکل تبلیغات رسانه های اجتماعی است
افشا: دیدگاه ها و نظرات بیان شده در اینجا صرفا متعلق به نویسنده است و بیانگر دیدگاه ها و نظرات سرمقاله کریپتوفارسنیست.
20 سال از تاسیس MySpace می گذرد – اولین پلتفرم شبکه اجتماعی در نوع خود که بهترین 8، MySpace Tom و موسیقی صفحه نمایه را برای ما به ارمغان آورد. همانطور که ما به MySpace و راه اندازی متعاقب آن فیس بوک، توییتر، اینستاگرام و TikTok و بسیاری دیگر نگاه می کنیم، هدف اولیه این فناوری را به یاد می آوریم.
رسانه های اجتماعی به هر دو سازندگان محتوا این امکان را داده اند که به احساسات ویروسی تبدیل شوند و کاربران روزمره با فشار دادن یک دکمه به این احساسات ویروسی دسترسی پیدا کنند. اما به چه قیمتی؟ برای بسیاری از ما تا کنون، هیچ کدام. اما آیا این پلتفرمها منابع لازم برای ادامه انتشار و دسترسی به این محتوا را دارند؟ آیا ایلان ماسک در مقابل باب ایگر آغاز نبرد طولانی تر بین ارائه دهندگان محتوا و تبلیغ کنندگان است؟ اگر چنین است، پلتفرمهای رسانههای اجتماعی باید مسیر جدیدی را ایجاد کنند – مسیری که نیازهای سازندگان و کاربران را به طور یکسان بدون وقفه در خدمت خود قرار دهد.
SocialFi – همگرایی رسانههای اجتماعی و امور مالی غیرمتمرکز – یک جایگزین رو به رشد و امیدوارکننده است که دسترسی، درآمدزایی، مالکیت دیجیتال و مقیاسپذیری را ترکیب میکند و در عین حال ذاتاً از تأثیرگذاران و سازندگان تحت یک مدل درآمد پایدارتر محافظت میکند.
TikTok اخیراً از مفهومی استفاده کرده است که در جامعه شناسی به عنوان “مقام سوم” شناخته شده است. این اصطلاح که توسط جامعه شناس ری اولدنبرگ ابداع شد، محیط های اجتماعی متمایز از حوزه های سنتی خانه (“محل اول”) و کار (“محل دوم”) را توصیف می کند. در برابر پسزمینه تورم و افزایش هزینههای زندگی، مکانهای سوم سنتی از نظر مالی برای بسیاری دور از دسترس هستند. همراه با انزوای اجباری کووید-19 و چگونگی تغییر شکل آن در نحوه تعامل اجتماعی ما، پلتفرم هایی مانند TikTok و Instagram به عنوان «محل سوم» جدید و قابل دسترس برای افراد عادی ظاهر شده اند.
ما نمونههای بیشماری را دیدهایم که چگونه رسانههای اجتماعی میتوانند ثروت قابلتوجهی تولید کنند و بهطور چشمگیری شغلها را – برای بهتر یا بد – با نوسانات و غیرقابل پیشبینی بودن آن تغییر دهند. یک نمونه بارز Vine – یک پلت فرم کوتاه میزبانی ویدیو – است که چهره هایی مانند کینگ باخ و جی ورساچه را به شهرت رساند، اما مرگ آن در سال 2017 همچنین پایان شهرت برخی از ستاره هایش بود. ظهور و سقوط پلتفرم های مختلف از نزدیک مشاهده شده است، عمدتاً به این دلیل که اکثر اینفلوئنسرها نگرانی خود را در مورد جبران ناعادلانه نسبت به مشارکت خود ابراز می کنند.
شما می توانید در دوران نوزادی رسانه های اجتماعی محتوا را آزادانه منتشر کنید و از مزایای اقتصادی و فرصت های بعدی آن بهره مند شوید. چند سال بعد تبلیغکنندگانی را وارد کنید که تمام مدل تولیدکننده محتوا را قطع کردند و به پایان رساندند.
برای جبران کمبود درآمد حاصل از اشتراک رایگان، شبکههای اجتماعی به شدت بر درآمد ایجاد شده توسط تبلیغکنندگان و محتوای حمایتشده تکیه کردند. همراه با تحولات اخیر، از جمله انحلال صندوق سازنده TikTok، باب ایگر در حال کشیدن تبلیغات از X (قبلاً توییتر)، کاهش محسوس درآمد تبلیغات YouTube که توسط کاربران ذکر شده است، و اعلام متا مبنی بر توقف پرداخت برای محتوای Reel، سازندگان همچنان شاهد کاهش هستند. در جریان درآمد آنها
با این حال، سازندگان محتوا همچنان در صدر فهرست آرزوهای شغلی برای نسلهای جوان باقی میمانند و اکثر کودکان بین 7 تا 11 سال امیدوارند که یوتیوبر، تأثیرگذار یا گیمر شوند. اگر چنین است، ما باید اطمینان حاصل کنیم که در حال ایجاد – و حفظ – یک سیستم پاداش پایدار، در دسترس و سودآور هستیم.
پلتفرم های غیرمتمرکز رسانه های اجتماعی با گنجاندن مزایای ذاتی وب 3 در صنعت، مدل های جبران سنتی را مختل می کنند. پرداختها مستقیماً با استفاده از ارز دیجیتال یا سایر داراییهای دیجیتال (بهعنوان NFT) بهجای ارز فیات به سازنده پرداخت میشود و در نتیجه واسطهها مانند فیسبوک یا TikTok حذف میشوند. پلتفرمهای غیرمتمرکز به سازندگان اجازه میدهند شرایط خود را برای جبران خسارت تعیین کنند. قراردادهای هوشمند بهطور خودکار پرداختها را توزیع میکنند و تضمین میکنند که سازندگان سهم منصفانه خود را بدون واسطهها دریافت کنند. شفافیت بلاک چین همچنین سازندگان را قادر میسازد تا درآمدی را که تولید میکنند ردیابی کنند و به مشکلات پلتفرمهایی که درآمد را نادرست گزارش میدهند، رسیدگی کنند. با حذف واسطهها، مدلهای غیرمتمرکز به سازندگان قدرت میدهند که مالکیت قابل تأییدی بر موفقیت مالی آنها داشته باشند.
برخی از مشکلات اصلی برای تبلیغکنندگان و بازاریابان که از پلتفرمهای اجتماعی سنتی استفاده میکنند، مسائل مربوط به حریم خصوصی دادهها، سرریز دادهها و اکوسیستمهای بسته است. از آنجایی که فناوری بلاک چین افزایش شفافیت و در دسترس بودن داده ها را افزایش می دهد، تجزیه و تحلیل ها را می توان در کل اکوسیستم ها به اشتراک گذاشت و بازاریابان دیگر محدود به مرکز داده شرکت نیستند. قراردادهای هوشمند در SocialFi شفافیت و انصاف را در توزیع درآمد به ارمغان میآورند و به موضوع پلتفرمهایی که احتمالاً درآمد را نادرست گزارش میکنند، رسیدگی میکند.
برای تبلیغکنندگان، SocialFi تجزیه و تحلیل دادههای پیشرفتهتری را در کل اکوسیستم بلاک چین ارائه میکند که امکان استراتژیهای تبلیغاتی هدفمند و کارآمدتر را فراهم میکند. اگرچه SocialFi فرصت های بیشتری برای به اشتراک گذاشتن داده های موجود بیشتر با تبلیغ کنندگان دارد، فناوری SocialFi قراردادهای هوشمندی را در اختیار کاربران قرار می دهد تا نحوه به اشتراک گذاری اطلاعات شخصی آنها را مدیریت کنند. این شفافیت تضمین می کند که بودجه های تبلیغاتی به طور مؤثرتری استفاده می شود و به طور مستقیم به نفع سازندگان است.
ماهیت غیرمتمرکز SocialFi همچنین مشارکت اجتماعی قویتر و حاکمیت مشارکتی را تقویت میکند و توسعه پلتفرم را با علایق کاربر همسو میکند. به طور کلی، SocialFi نوید یک اکوسیستم دیجیتال عادلانهتر را میدهد که در آن سازندگان کنترل بیشتری دارند، تبلیغکنندگان بینش دقیقتری دارند و کاربران از تجربه اجتماعی غنیتر و تعاملپذیرتری لذت میبرند.
وعده SocialFi این است که درآمد هر تبلیغ کننده بیشتر نصیب سازندگان شود. پراکندگی پرداخت ذاتا شفاف است. تبلیغات همیشه تابع سیاست است، اما مزیت SocialFi این است که تبلیغکنندگان میتوانند تأیید کنند که پول به کجا میرود. تیم های تبلیغاتی آرامش بیشتری دارند.
وعده رسانه های اجتماعی غیرمتمرکز واضح است – کنترل بیشتر برای سازندگان، مدل های جبران بهتر و جوامع دیجیتالی قوی تر. با این حال، با وجود این پتانسیل بسیار زیاد، پذیرش همچنان کند است. برای استفاده کامل از قدرت پلتفرمهای غیرمتمرکز، به تجربیات کاربری بصری نیاز داریم که به راحتی روی کاربران جدید وارد شود. آموزش نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. توضیح واضح این فناوری و مزایای آن برای ایجاد درک و هیجان بسیار مهم است.
همانطور که وارد مرحله بعدی افزایش قیمت ارزهای دیجیتال می شویم، اکنون زمان آن است که سرمایه گذاران و VC ها توجه بیشتری به فضای رسانه های اجتماعی داشته باشند. شرکتهایی که سهولت استفاده را حل میکنند و در عین حال ارزش اصلی تمرکززدایی را بیان میکنند، گروه را رهبری میکنند. اگر امروز دست به اقدام بزنیم، فرصت ها خیره کننده هستند. پلتفرمهای غیرمتمرکز با تمرکز بیوقفه بر سادگی و نیازهای اصلی، میتوانند نه تنها رسانههای اجتماعی، بلکه کل اقتصاد سازنده را متحول کنند.