ربات ها برای کار ما می آیند. وقت آن است که حقوق بازنشستگی ما را نیز پرداخت کنند
افشا: دیدگاه ها و نظرات بیان شده در اینجا صرفا متعلق به نویسنده است و بیانگر دیدگاه ها و نظرات سرمقاله کریپتوفارسنیست.
عبارت تبریک ولکان، “زنده باشید و موفق باشید” یک حلقه دارد، اما همچنین این سوال را مطرح می کند که چه کسی برای این همه رفاه هزینه می کند. در دنیاهای تخیلی، مانند Star Track، جایی که این نعمت از آنجا سرچشمه گرفته، آسان تر است. در دنیای واقعی، بسیار پیچیده تر است. به عنوان مثال، در آلمان، مالیات دهندگان در سن کار، قبض بازنشستگان را پرداخت می کنند، با این فرض که نسل بعدی نیز همین کار را برای آنها انجام خواهد داد. این نوع از سیستم بازنشستگی به عنوان پرداخت به عنوان شما شناخته می شود. این یک ایده کوچک و منظم است، و مانند بسیاری از ایده های کوچک شسته و رفته در اقتصاد، زمانی که واقعیت اتفاق می افتد، از هم می پاشد.
با کاهش نرخ تولد، کارگران کمتری قادر به کار هستند. با توجه به اینکه مردم عمر طولانی تری دارند، بازنشستگان بیشتری نیاز به حمایت دارند. نتیجه یک طوفان کامل است که در آن بار نیروی کار آنقدر ناپایدار می شود که سیستم را تهدید می کند.
اگر اهل دویچلند نیستید، نگران نباشید – این فقط آلمانیها روزگار سختی ندارند. نرخ زاد و ولد در سطح جهانی در حال کاهش است و امید به زندگی در سطح جهانی در حال افزایش است. به عبارت دیگر، بسیاری از کشورها باید با طعم و مزه مشکل خود کنار بیایند، برخی زودتر از دیگران.
آلمان فقط کشوری نیست که به نفع خودش خیلی پیر شده است. همچنین یکی از خودکارترین اقتصادهای اروپا است. بعد از تجربه دست اول هوس کاغذ و قلم آلمان، من هم نمی توانستم آن را باور کنم. اگر دست های کمتری روی عرشه هستند، چرا از یک دوست (فلزی) کمک نخواهید؟ ربات ها می توانند ما را قادر سازند تا با اتکای کمتر به افراد، خروجی بالاتری را با دقت بیشتر و به طور مداوم برای مدت طولانی تری تولید کنیم.
این فقط آلمان نیست که شکاف نیروی کار خود را با روبات ها کاهش می دهد. در حالی که همه ما شنیدهایم که رباتها برای شغل ما میآیند، تحقیقات جدید تصویر متفاوتی را نشان میدهد: رباتها همیشه نمیآیند تا ما را از کار بیاندازند. در واقع، اغلب به اندازه کافی، آنها با تغییر پویایی جمعیت، جایگاه های باز مانده را تصاحب می کنند. این فرآیند پیچیدهتر و پیچیدهتر از آن چیزی است که رباتها فکر میکنند.
با این اوصاف، این هنوز جا را برای مواردی باز میکند که روباتها بازار کار را تحت تأثیر قرار میدهند، به خصوص اکنون که رونق هوش مصنوعی، اتوماسیون را به سطح جدیدی میآورد. علاوه بر این، نشانههایی وجود دارد که اتوماسیون میتواند دسترسی به مشاغل سطح ابتدایی را کاهش دهد، به طوری که رباتها همچنین جای خالی انواع دستی و خدماتی، از کارگران کارخانه گرفته تا باریستاها و دستهای آشپزخانه را حذف میکنند. بنابراین، چه آنها برای یک شغل پاره وقت در یک استارباکس در نزدیکی باشند و چه اولین نقش تمام وقت خود پس از کالج، جوانانی که به نیروی کار ملحق می شوند زمان آسانی را سپری نمی کنند، و این ممکن است بدتر شود زیرا هوش مصنوعی قدرتمند خود را پیدا می کند. راه به ربات های بیشتر
اینجاست که به بمب زمان واقعی میرسیم، بهویژه برای کشورهایی که دارای سیستم پرداخت هزینهای هستند و جمعیت نسبتاً قدیمی دارند – برای مثال، ژاپن، ایتالیا و اسپانیا. از یک طرف، بازنشستگانی هستند که به دلیل مراقبت های بهداشتی بهتر و امید به زندگی بیشتر، تعداد آنها در حال افزایش است. از سوی دیگر، تنها نیروی کار وجود ندارد که در حال کاهش است – یک بازار کار قراردادی وجود دارد که در آن ارزش روزافزونی توسط روباتها ایجاد میشود، روباتهایی که عادت به مشارکت در صندوق بازنشستگی ندارند.
پس چه کسی این صورت حساب را پرداخت می کند؟
به طور فرضی، هنوز چند راه برای خروج وجود دارد. قدرتهای موجود همیشه میتوانند مالیاتها را افزایش دهند تا اطمینان حاصل شود که نسلهای جوان در اقتصادی محبوس شدهاند که در آن هرگز قادر به پرداخت هیچ چیزی نخواهند بود. فشار بر نیروی کار در حال حاضر واقعی است، و ایده افزایش سن بازنشستگی، معیار دیگری از این دست، قبلاً کمی بحث برانگیز شده است.
ما همچنین میتوانیم امیدوار باشیم که روباتها کالاهای ملموس فراوانی ایجاد کنند – غذا، زیرساخت، هر چیز دیگری – بنابراین صاحبان آنها میتوانند برخی از آنها را به صورت رایگان با جوامع محلی به اشتراک بگذارند. می توان استدلال کرد که این امر به شرکت های سنتی و حسن نیت مشکوک آنها در جامعه ای که در آن شرکت ها در حال حاضر کمی راحت هستند، دست بسیار قوی می دهد. علاوه بر این، شرکتهای چندملیتی که بر صنعت اتوماسیون تسلط دارند، وقتی صحبت از مدیریت جریانهای نقدی و مالیاتشان میشود به نحوی که به نفع آنها باشد، حرفهای هستند، نه جوامعی که در آن فعالیت میکنند.
بنابراین، در حالی که آن تاکسیهای خودران در سانفرانسیسکو بهعنوان اندرویدی به حساب نمیآیند و نمیتوانند رویای گوسفند برقی را ببینند، برخی از مالیاتها ممکن است بسیار مناسب باشد. از آنجایی که ماشینها باعث ایجاد ارزش بیشتر و بیشتر در اقتصاد میشوند، همه باید سود ببرند – نه فقط کسانی که مالک آنها هستند. ما به یک پارادایم کاملاً جدید از توزیع ارزش نیاز داریم.
همانطور که اتوماسیون سرعت می گیرد، مزایای آن باید به طور یکنواخت توزیع شود. همه باید در اقتصاد جدید و خودکار، چیزی که برخی از آن به عنوان «اقتصاد اشیا» یاد میکنند، سهامدار باشند، و این توزیع باید بهگونهای انجام شود که به یک حزب خاص نفوذ بزرگی در جامعه ندهد. به هر حال، این یکی از مسائل اصلی درآمد پایه جهانی است که دولت ها را در نقش تعیین کننده تنها تأمین کننده راه نجات هزاران، اگر نه میلیون ها نفر، قرار می دهد.
برخی از درآمدهایی که ماشینها ایجاد میکنند باید در جوامعی که این ماشینها بر آنها تاثیر گذاشتهاند توزیع شود. این یک ایده ساده است که می تواند تأثیر زیادی داشته باشد. با مدل امروزی، شرکتهای چندملیتی متمرکز میتوانند تمام پای را بخورند. با این مدل، هر کس یک قطعه میگیرد و هر شغلی که به دست یک ربات از دست میرود به معنای پول بیشتر برای انسان است. بازی دیگر حاصل جمع صفر نیست. این یک جمع مثبت است، که برخی ممکن است آن را اقتصاد احیاکننده بنامند.
زمان آن فرا رسیده است که بلاک چین را به عنوان ستون فقرات اتوماسیون بپذیریم—شبکه هایی که همه در آن سهم دارند و صدایی در آن دارند. بلاک چین ها دارای مالکیت مشترک هستند و می توانند طوری برنامه ریزی شوند که به طور خودکار بخشی از درآمد هر دستگاه را با جامعه ای که در آن خدمت می کنند به اشتراک بگذارند. تصور کنید که برای لحظهای، اتوماسیون، مانند رمانهای علمی تخیلی، زمان و منابع بیشتری را برای شما باقی میگذارد.
پذیرش بلاک چین در واقع نیازمند یک تغییر تکتونیکی است، اما هر اقدام نیمه دستی به سختی برای جلوگیری از بحرانی که با آن روبرو هستیم کافی است. با بزرگتر شدن جهان، ربات های آغشته به هوش مصنوعی به ناچار وارد عمل می شوند تا کمبود دست انسان را پوشش دهند. بدون تمرکززدایی، انسان ها یا برای گذران زندگی تلاش می کنند یا به رحمت یک دولت یا یک شرکت وابسته می شوند. این امر در زنجیره، همه را به یک ذینفع در اقتصاد نوآورانه ای تبدیل می کند که روز به روز در حال رشد است.
اتوماسیون – درست انجام شده – می تواند پاسخی برای بحران جمعیتی ما باشد. با جفت شدن آن با فناوری بلاک چین، میتوانیم سیستمهایی بسازیم که اتوماسیون مبتنی بر هوش مصنوعی را برای همه، نه فقط برای نخبگان، کارآمد میسازد، و اطمینان حاصل کنیم که با بزرگتر شدن جهان، گرسنهتر و فقیرتر نمیشود.